ریحانه کوچولو (مهرسا)

ریحانه جووووون .... زودی بیا !

آجی جونم منتظرتما...

امروز آجی مهرسای من تو شیمک مامانش همراه ددی و مامیش رفته سفر! دلم واسه هر سه تا شون تنگ شده خیلی..... و همینجور دارم هی انتظار میکشم هی میکشم ... تا تو بیای و بغلت کنم خوشملممممممممم ولی اگه من تو رو عین خودم خواننده نکردم زهره نیستم..... هیییییییییییییی   ...
28 شهريور 1391

ماه شمار تا تولد آجی ریحانه خوشگلمممم (مهرسای زهره)

ریحانه  ی عزیزم من روز ها رو پشت سر هم میشمرم که تو بیای که بیای بگیرمت بغلم که بوست کنم که انقدر باهات حرف بزنم تا حرف زدن یاد بگیری که انقدر باهات کره ای بحرفم که به جای کلمه بابا بگی "اوبا" که منو *اونّی*صدا کنی به معنای آبجی بزرگه! که انقدر باهات در مورد کره جنوبی حرف بزنم که تو هم مثله من بشی هوادار پر و پا قرص کره! (اوه اوه چشم مامانت رو دور دیدم) ببخش که نمیتونم هر روز بیام و بگم دوستت دارم آجی سرش خیلی شلوغه ولی قول میده کم کم هفته ای یه بار بیاد .... خب؟ عشقم ..... منتظرتم زود تر بیای....زودی بیا .... توی شیمک مامانت انقدر تکون نخور ....ههههه...
16 شهريور 1391
1